جناب آقای احمد شهید گزارشگرِ محترمِ حقوقِ بشر در سازمان ملل متحد :
اینجانب محبوبه حسینپور با مشخصا پاسپورت ایرانی ضمیمه به جهت داد خواهی و روشنگری یکی از دهشتناکترین و امنیتیترین مواردِ ترور به دستِ حکومتِ جمهوری اسلامی را خدمتتان بازگو کرده و موکدا و مصرا استدعای پیگیری از سوی آن مقام محترم را دارم :
1- دکتر اردشیر حسینپور ( تنها برادر اینجانب ) به گواهی مدارک ضمیمه یک نخبهی علمی و دانشمند فیزیک اتمی بود که همزمان به عنوان دانشیار دانشکدهی مهندسی دانشگاه شیراز و متخصص غنیسازی اورانیوم و الکترومغناطیس درایران فعالیت میکرد و همهی مقاماتِ کشوری و لشکری و آکادمیک در سطوح بالا که همگیشان نیز همچنان در مصدر امور هستند وی را به خوبی میشناسند.
2- وی از سال 79 تا 83 در پروژهی هستهایِ ایران به عنوان بالاترین مقامِ علمی در غنیسازی اورانیوم به تغلیظ 3/5 تا 5 درصد برای مصارف مجاز و مطابق با منافعِ ملی و ضوابط بینالمللی اهتمام داشت .
3- در سال 83 وی با دستور غنیسازیِ 20 درصدی و مدیریت علمیِ ساخت بمبِ اتمی از سوی مقامات بالای وزارت دفاع مواجه شد که به سختی و با رشادت تمام در برابر آن به طورِ یک تنه مقاومت کرد و حتی از آذر ماه 83 در اعتراض بدین خواست شیطانی تغلیظ اورانیوم تحت مدیریت خود را هم متوقف کرد .
4- وی دوسال تمام درنشستهای وزارتِ دفاع که به جلسات لویزان شهرت دارد با سخنرانی و استدلال خطرات و پیامدهای منفی غنی سازی 20 درصدی و فعل و انفعالا ت بمبسازی برای کشور را – در دو بعد داخلی و خارجی – و نیز از نقطه نظرِ منافات با حقوق انسانی متذکر میشد و سعی داشت که مجموعهی تصمیم گیرندگان را از این هدف غیر انسانی منصرف کند و در عین حال تاکید میکرد که وی از ایران خارج نخواهد نشد و برای تصحیحِ مسیرِ تولید و گسترشِ دانشِ فیزیک اتمی در ایران که عشق بزرگ وی در زندگی بود تا پای جان خواهد جنگید .
5- زمانی که حکومت از تمکین و تسلیم دکتر اردشیر حسینپور در برابر غنیسازی 20 درصدی اورانیوم و ساخت بمب اتمی نا امید شد شخص علی خامنهای فتوای تمرد وی از مصالحِ عالیهی نظام مقدس جمهوری اسلامی را صادر کرد و با اجماع سران سه قوه و پشتیبانیِ بلامنازعِ سران و کارشناسان وزارت دفاع در سحرگاه 25 دیماه 85 طیِ یک توطئهی بیشرمانه در خانهی مسکونیاش تنها ماند و ترور شد( توسط قرص تصعیدی که از طریق دودکش بخاری به داخل منزلش انداختند و منجر به انسداد تنفسی وی شد ) …
6-جمهوری اسلامی انواع سناریوهای مضحک و متناقض از جمله ترور توسط اسراییل / سانحهی گاز گرفتگی / سرما خوردگی / سکتهی قلبی و قتل به دست رقیب عشقی را در زمانها و مکانهای مختلف عنوان کرد و نهایتا به عنوانِ مرگ مشکوک در سایتهای مختلف ثبت گردید.
7- به غیر از بخشی آثار از علمی دستنویسِ برادرم که پس از چندسال به کمک برخی دوستان و دانشجویان و همسرش موفق به خارج کردن آنها از ایران شدم همهی تالیفات و پروژهی علمی او در همان ساعات اولیه پس از وقوع جنایت با اقدامی هماهنگ از سوی مزدوران وزارت اطلاعات به سرقت رفت و قابل ذکر است که 32 پوشه حاوی پروژهها که به صورت دستنویس بودند را با همان دراور فلزی که در آن قرار داشتند و قفل شده بود ربودند .
8- یک دی وی دی بسیار مهم حاویِ فرمول بمب اتمی 12 بار قویتر از بمب هیروشیما و نیز فرمول ضد بمب را که اردشیر به طور تصادفی بدان دست یافته بوده و آن را از چشم ایادیِ حکومتی پنهان داشته و به همسرش سپرده بوده نیز پس از مدتی ربوده میشود که خود موضوعی بسیار حیاتی و جدی برای پیگیری است .
ضمن تاکید بر آن که همهی شواهد و قرائن در محلِ وقوعِ جنایت حاکی از حضور همزمان مزدوران حکومت چه در محل جنایت ( منزل مسکونی اردشیر حسینپور) و چه در دفتر کارش واقع در دانشکدهی مهندسی دانشگاه شیراز میباشد توجه آن جناب را به سه موردِ تعیین کننده ( علاوه بر مقاومت وی در برابر فعل و انفعالات بمب اتمسازی ) که در واقع اسناد صدور حکم قتل برای این دانشمند شجاع و آزاده بوده و مزید بر علت شدهاند جلب مینمایم :
الف. دکتر اردشیر حسینچور در آذر ماه سال 85 پیشنهاد وزارت دفاع مبنی بر قبول سرداری با درجهی سرتیپ دومی سپاه پاسداران را رد میکند .
ب. در زمستان 83 زمانی که برای بار نخست به دعوتِ وزارتِ دفاع برای بازدید از سایت اتمی بوشهر به آنجا رفته بود از ساختار آن به شدت انتقاد کرده و حضور کارشناسان روس و کره شمالی را نیز مغایر با منافع ملی و مصالح بینالمللیِ کشور دانسته بود.
ج. در پاییز 84 سر کلاس فیزیک کوانتوم در دانشگاه شیراز «اصل ولایت مطلقهی فقیه » را به لحاظ علمی مردود و از نظر دینی شرک خوانده بود.
جناب احمد شهید:
اینجانب شخصا در تابستان 87 ( یکسال و نیم پس از این فاجعه و زمانی که تا حدودی از بیماری و شوک این فقدان بینهایت برخاستم ) شخصا به دفتر سه وکیلِ حقوق بشر ایران یعنی آقای عبدالفتاح سلطانی، خانم شیرین عبادی و آقای محمد دادخواه مراجعه کرده تقاضای پیگیری و پاسخگویی از حکومت را نمودم و مادرم نیز به عنوانِ ولیِ دم در عین بیماری و رنجوری یکبار در دفتر آقای سلطانی حاضر و قرار پیگیری گذاشته شد .
لیکن متاسفانه از سویی مادرم تاب نیاورد و از جهان رخت بر بست و از سوی دیگر خانم عبادی از ایران خارج شد و آقایان سلطانی و داد خواه هم به زندان افتادند! ضمنا همسر برادرم بانو سارا عراقی فرزنذ حسین که خود اولین شاهدیست که به محل جنایت حاضر شده و بسیاری از اطلاعات را شخصا به من و مادرم داده بود و طبق قوانین قضایی ایران دارای حق پیگیری ماجرای همسر خود دکتر اردشیر حسین پور میباشد نیز از شدت ارعاب و تهدید مقامات امنیتی از سویی و به خاطر حفظ منافع مادی ناشی از موقعیت همسر درگذشتهاش از سوی دیگر و همچنین به خاطر جلوگیری از رسوایی خانوادهاش که به طور مسکوت در مهیا کردن زمینهی جنایت در شبِ حادثه ایفای نقش داشتهاند طبعا پای خود را کنار کشیده و علیرغم قول و قراری که گذاشته بودیم تا پس از خروج من از ایران او هم بیاید که به کمک هم افشاگری و داد خواهی کنیم ارتباطش را با من قطع نموده است.
فهرستی از فعالیتهای آکادمیک و دستاوردهای علمی دکتر اردشیر حسینپور به ضمیمه تقدیم است.به شهادت مدارک و اساتید فن وی تنها دو سال با جایزهء نوبل فیزیک فاصله داشت .
موکدا معروض میدارم که در موردِ همهی آن چه که به عنوانِ ترورهای هستهای از سوی جمهوری اسلامی مطرح شده – و حتی مورد بسیار مهمی هم هست که هرگز مطرح نکردهاند – و نیز دلیل زندانی شدن دانشمند واقعی دیگری بنام دکتر امید کوکبی حرفهای موثق زیادی برای گفتن وجود داردکه امیدوارم در فرصتی مناسب بتوانم بازگو کنم.
برای هرگونه توضیح تکمیلی با تمام وجود آماده هستم و استدعا دارم با بهرهگیری از همهی ابزارهای قانونی و به نامِ بشریت و صلح و آزادی، جمهوری اسلامی را در برابر این جنایت هولناک و خبیثانه وادار به پاسخگویی کنید .
با احترام و امتنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر